بر زمینه سربی رنج
مسعود دلیجانی مسعود دلیجانی

 

ویرانگری سازنده


• «طوفان؟»

• گفتند:
• «از زمین رخت بربسته است
• سال ها ست
• و دیگر جز در خاطراتِ دوردست
• وزیدن نتواند

• و زین پس دگر نسیم

• با دستِ اغنیا
• موجی اگر کند پدید
• لالایی لطیفی است بر چشم ِ خفته ها!»

• «بر زمینه سربی ِ رنج
• دستان ِ پینه بسته ای نمایان شد!»


• «امواج ِ توفنده؟»

• گفتند:
• «در سایه ساری بی جنبش
• با نسیمی بر گونه هایِ دو قطبِ ناهمساز
• از هجوم ِ ویرانگری سازنده
• باز ایستاده است

• و تنها سخن را می بینیم

• که در بطن ِ گفتگوهای ِ ملیح
• بر دستان ِ سرمایه بوسه می زند

• تا در آبِ چشمه ی تفاهم

• درویش و توانگر
• دستان ِ یکدگر را عاشقانه بربایند!»

• «بر زمینه ی آبنوس ِ نیاز
• شعله ز اندام ِ فقر طغیان شد!»


• « قلوبی عشق ورزنده؟»


• گفتند:
• « بی هیچ غمناکی ِ غریبی
• از هم بریده اند
• سال ها ست

• و هر یک در بندِ آمال خویشتن

• آمال دیگری را
• در زیر ِ پای ِ ددی گوژپشت
• ویرانه می کند!»

• «بر زمینه ی طلایی ِ آفتاب

• مشت های ِ در همگره شده، طوفان شد!»

پایان

July 13th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان